به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی نوشت: شبی که گذشت شبی سخت یا یکی از معدود سختترین شبهای مردم ایران بود. سختی و بدنبال خطر رفتن برای سیدابراهیم رئیسی حتی رفتن تا لب مرز شهادت، چیز جدیدی نبود. ولی هیچگاه تصور این را نداشتیم به این زودی ها او ما را ترک کند و به سلاله پاک خویش ائمه اطهار ( ع) بپیوندد.او را همواره رجایی دوم می دیدیم که از دشمنی دشمنان وطعنه دوستان ناآگاه و بعضا مغرض هیچگاه در امان نبود و با این حال ، لحظه ای خود را از خدمت به مردم فارغ نمی دید. اصلا او آمده بود تا بار دیگر ثابت کند این مرز و بوم هیچگاه از وجود رجایی ها و سلیمانی ها خالی نخواهد شد. هرچند با رفتن هرکدام از آنها ، ثلمه ای بزرگ بر این کشور و مردم وارد آمده است. او همواره خود را در معرض خطرات و سختیها و شهادت قرار داده بود. برای او فداشدن در راه خدمت به مردم و حتی شهادت در این راه، انتخاب متعالی و برگزیدهشده ای بود. معنای زیستن برای او رفتن در دل حوادث بود. آنچه میکرد، انتخابشده و فهمیده شده انجام میداد. ابراهیم پر تلاش، ساده و بی آلایش ما خود انتخاب کرد ه بودکه جهادی باشد. خود انتخاب کرد که پیشمرگ ملت باشد.
وجدان او در کار، وجدان یک شهید زنده بود. اراده او در خدمت، اراده محدود به دوره سه ساله رئیس جمهوری نمی شد.از همان ابتدای قبولی مسئولیت ریاست جمهوری شهادت را می شد در سیمای او دید. همیشه در میان جمعیت بود. همیشه در سفر و البته در خطر در کنار مردم بود. وقتی هم در حضر بود، بیتاب زندگی روزمره و سرنوشت مردم میشد. به سرنوشت خودش و حرف دیگران کاری نداشت و این خصلت آنانی است که آنها را در زمان حیات، شهید زنده مینامند. او بوی جهاد میداد و پاداش خدمات او باید هم شهادت این بالاترین مرتبه بندگی میبود. خبرشهادت رئیس جمهور و همراهان او اگرچه هولناک است، اما پیش از آنکه این خبر اعلام شود رهبر حکیم انقلاب به مردم اطمینان داده بود که اختلالی در کار کشور بهوجود نخواهد آمد. مردم ایران در طول این ۴۵ سال از عمر انقلاب و شهادت ها و سختی ها ثابت کرده اند به آنچه اراده خداوند برای آنان رقم زده است ، تسلیم هستند و رضای پروردگار را میجویند.
دیشب همه مردم دست به دعا بودند تا شاید صبح به جای «ربان مشکی » در صفحه تلویزیون ، تصویر زیبای او را در زیارت حرم ارباب دوست داشتنی اش امام رضا( ع) یا دیدارش با رهبر انقلاب در روز ولادت امام رئوف ببینند.
از بوسه شهید سلیمانی بر پیشانی ات معلوم بود که این جدایی از حاج قاسم به طول نخواهد انجامید. بودند افرادی که از بُعد مکانی بسیار نزدیک تر از تو به حاج قاسم شهید بودند ولی یکبار هم بوسه حاج قاسم بر پیشانی خود را لمس نکردند و سرنوشتی بسیار متفاوت از آنچه تو به آن رسیدی ، پیدا کردند.
شهادت شهید سلیمانی مرگ بر آمریکا را بار دیگر زنده و معنا بخشید و شهادت تو عزیز ملت، زنده بودن و زنده ماندن انقلاب خمینی کبیر را در آستانه سالروز رحلت آن عزیز سفر کرده را.
بار دیگر تو ثابت کردی جمهوری اسلامی حرم است و خیلی ها محرم می شوند در این حرم. چراکه این سرزمین مقدس و معطر است به خون شهدا . بی دلیل یکسال و نیم میزبان امام رئوف نشده بودی .می دانستی حرم امن رضوی دیار پاکان است و تو میخواستی از مجاهدان این دیار باشی. ایمان داشتی که خادمی حرم رضوی سکوی پرتاب به بهشت برین است . چقدر لذت بخش است که آدم در دوران مسئولیتش شهید بشه یعنی در جایی که زمینه انحراف و اعوجاج و نخوت و خوی اشرافی گری فراهم ، ولی به همه آنها پشت کند و فقط معبود را ببیند و خدمت به خلق را. همه رذائل را کنار بزنی و فضلیت ها را حفظ و برجسته کنی یعنی بوی شهادت بدهی. ما غافلان و ساده دلان فکر می کردیم که حاج قاسم ها قلیل هستند اما با رفتن شهیدان سید رضی ، زاهدی ، رئیسی ، آل هاشم ، امیرعبدللهیان ، رحیمی و...... نشان دادند که ایران اسلامی مهد شهیدان است و کارخانه شهید سازی و شهید پروری.این باب بسته نیست اگر خلوص نیت در خدمت را همچون شهیدان سلیمانی، زاهدی، رئیسی، آل هاشم و امیرعبداللهیان داشته و فقط در آن مسیر طی طریق کنی.